سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
JavaScript Codes
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترانه - تمام زندگی من...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 95  بازدید دیروز: 1   کل بازدیدها: 126903
 
ترانه - تمام زندگی من...
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| پیوندهای روانه || تمام زندگی من [137]
[آرشیو(1)]


|| مطالب بایگانی شده || هفته دوم اسفند85
هفته سوم اسفند
نوشتهای پیشین
هفته چهارم اسفند
اولین برداشت 86

|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || ترانه - تمام زندگی من...
رامین
احساسی مهربون عاشق

|| لوگوی وبلاگ من || ترانه - تمام زندگی من...

|| لینک دوستان من || اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
بی سرزمین تر از باد

|| لوگوی دوستان من ||








|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
ترانه
نویسنده: رامین(شنبه 85/12/12 ساعت 7:18 عصر)

اهای تو که از اون می نویسی
بدون مرام اون از جنس سنگه

اونی که لاف عاشقی رو میزد
یه روز تنهام گذاشت با کلی نیرنگ

غریب بی کسی اندازه داره
دل من اخه خدای داره

یه گیتار شکسته همدم من
یه کولی و غریب و بی نشونه

اونی که یه روزی دلش با من بود
ببین قلبش شده یه تیکه از سنگ

اونی که لاف عاشق رو میزد
 ببین تنهام گذاشت با کلی نیرنگ

 

********


سر گرمی تو شده بازی با این دل غمگین و خسته
یادت نمیاد اون همه قول و قرارای که با تو بستم

با این همه ظلم تو ببین باز چه جوری پای این همه قول و قرارا من نشستم
نشکن دلمو بخدا اهم میگیره دامنتوعاقبت یه روز

نگو بی خبری نگو نمیدونی دلم پر از یه نفرین سینه سوز
نگوبی خبری نگو نمیدونی وقتی که نیستی
 گریه شده کار این دل عاشق شب و روز

*******

 

سرروی شونه هام بزاردل به صدای من بده
اهو ی دل  نازک من ای  به ترانه  تن  زده

دارو ندارم  مال توغصه به قلبت راه نده
وقتی تمومه خوبیااز تو چشات شعله زده

دارو ندارم مال تو هرچی که دارم  مال تو
صدای سازم مال توهرچی میسازم مال تو

ای  تو بهونه واسه گریه ها ی  یواشکی
ای تو تمومه سادگی مثل روزای کودکی

میخام که صقف اون نگات ستاره اندازه کنم
میخام  که  تا  ته چشات از تو نفس تازه کنم

دارو ندارم  مال تو هر چی که دارم مال تو
صدای سازم مال تو هر چی میسازم مال تو

********


توی یک کویر دور یه درختی خسته بود
یه درختی نا امید که دلش شکسته بود

روی اون درخت پیر یه طناب پاره بود
اون طناب دار یک عاشقه بیچاره بود

شبی از شبای غم که هوا گرفته بود
رفتنش رو به کویر به کسی نگفته بود

رفت و رفت تا که رسید اون طناب دارو بست
به دلش گفت که باید دیگه از دنیا گذشت

طناب دارو گرفت دور گردنش گذاشت
چشاشو بست و دیگه رو لبش خنجر نداد

اما پاره شد طناب تا جونه قصه مون 
بدونه که حتی مرگ نمیشه چاره اون

چشش افتاد به درخت به طناب بوسه ای زد
طناب دارشو کشت یه دفعه ناله ای زد

ناله زد از بی کسی که فقط یه چاره داشت
رنگ خود باوری رو توی خاطرش گذاشت

رفت و تا اخرعمردست به خود کشی نزد
به شبای بی کسیش رنگ خود با وری زد

حالا تو این زموندیگه دل شکسته نیست
بی کسیشو پس زده فکر عمر رفته نیست

*********



نظرات دیگران ( )